به گزارش قلم نیوز، علی اکبر محمودی- در طول تاریخ به خاطر وجود نفت، کشورهای دیگر با نگاه استثمارگرایانه و سودجویانه به کشور ما نگاه میکردند. اینگونه که هرازگاهی از دورههای تاریخ آمدند اهدافشان را پیاده و ما را استثمار کردند. البته این مسئله تنها مختص به کشور ما نیست. نمونه این موضوع را در تاریخ همه کشورهای دنیا میبینیم.اما واقعیت این است خودمان هم نگاه درستی به این مسئله نداشتیم. نگاه ما به نفت نگاه لقمه آماده است و هیچوقت نخواستیم که این نگاه را تغییر دهیم.
دولتها چه درگذشته و چه امروز به این موضوع با مداقه لازم نپرداختهاند تا با این «لقمه آماده» موقعیت جدید ثروت افزایی دیگری به وجود بیاورند و منابع تجدید ناپذیر کشور را بهراحتی مصرف نکرده و بخواهند کشور در حوزههای دیگر هم پیشرفت کند. نفت همیشه برای ما هم نعمت خدادادی بوده است و هم ازآنجاکه نگاه «نادرست» و «مصرفگرا» داشتیم باعث شده است در حوزههای دیگر عقب بمانیم و به پیشرفت مناسب نرسیم. برای یک کشور خسارتی بالاتر از این نیست منابع خود را که سرمایهای برای تمامی نسلها است و امکان ارزشافزوده چندین برابری دارد را خام بفروشد.
با اتکا صرف به درآمدهای نفتی جامعهای را شکل دادیم که از یکسو توان تولید چندانی ندارد و از سوی دیگر بهشدت مصرفگرا است.
نگاه به خارج و نادیده گرفتن توان بخشهای داخلی، استفاده اندک و ناصحیح از ظرفیت نیروی انسانی کشور، بودجهبندی نامتوازن، عدم ثبات سیاستهای اجرایی اقتصاد، افزایش بیکاری، آسیبپذیری اقتصاد و درگیری با تورم ازجمله ایرادهای وابستگی اقتصاد به نفت خام است.
گذشته از این، واقعیت این است درد حال حاضر مدیریت بازارهای جهانی در دست ابرقدرتهایی است که این امکان رادارند در ظرف کوتاهترین زمان قیمت نفت را بهدلخواه خود تغییر دهند و تا زمانی که اقتصاد ما تنها به نفت وابسته باشد آسیبپذیر خواهیم بود. پس باید به دنبال راهی برای نجات اقتصاد کشور بود تا این آسیبپذیری را کاهش داد. اما آیا نجات اقتصاد ایران از نفت، به معنای عبور از خام فروشی، شدنی است؟
این نگاه که اقتصاد ما با اتکا به حوزههایی غیر از نفت میتواند خود را نجات دهد موضوعی عجیب یا شعار نیست. ما پیشازاین، این راه را رفتهایم و پاسخ مناسبی دریافت کردهایم. در دهه ۶۰ و در زمان جنگ هشتساله ایران و عراق و مسئله تحریم نفت، جوانان کشورمان به سمت حوزههای دیگر رفتند و بسیاری از پیشرفتها که امروز در حوزه موشکی، پالایشگاهها و برخی صنایع میبینیم در آن دوره طرحریزی شد و به نتیجه رسید.
این موضوع در نقاط دیگر دنیا نیز به اثبات رسیده است. در حال حاضر حدود ۳۰ کشور تولیدکننده نفت در دنیا داریم. در میان این کشورها ۱۵ کشور در زمینه مشتقات نفتی توانمند هستند این در حالی است که در میان آنها چند کشور حتی خودشان منابع نفتی ندارند اما در زمینه مشتقات نفتی حرف اول را میزنند.
بهعنوانمثال کشور فرانسه نفت ندارد، اما فنّاوری نفتی خود را تقویت کرده و به کشورها در استخراج کمک میکند، در مقابل نفت خام تهیه میکند و از طریق ساخت مشتقات نفتی بسیاری از کمپانیهای بزرگ دنیا را اداره میکند.
در طول سالهای بعد از انقلاب ما باید بخشی از درآمدهای نفتی را بهجای هزینه در صنایعی که همچنان به یارانههای دولتی وابستهاند به خود نفت اختصاص میدادیم میتوانستیم پالایشگاهها را بهروز کنیم یا پالایشگاههای جدیدی احداث کنیم تا امروز در این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشیم.امروز میتوانستیم در بسیاری از کشورهای دنیا محصولاتمان را بفروشیم و هیچ قدرتی نمیتوانست ما را تحریم کند و عملاً تحریم برای ما بیمعنا میشد.
بهعنوانمثال اگر به وضعیت دو کشور نروژ و ونزوئلا نگاهی بیندازیم میبینیم بااینکه هر دو بزرگترین منابع نفتی دنیا رادارند اما شرایط متفاوتی را میگذرانند! چرا کشوری مثل آمریکا که مدام در حال دستاندازی به منابع کشورهای مختلف است، نمیتواند آنگونه که با ونزوئلا برخورد میکند با نروژ برخورد کند؟ زیرا نروژ در زمینه فنّاوری نفتی جزو کشورهای پیشرفته است و به سمت فرآوردههای نفتی حرکت کرده است تا آنجا که اگر امروز قطعنامهای صادر شود و هیچ کشوری اجازه خرید نفت از نروژ نداشته باشد آنها میتوانند بر روی مشتقات نفتی خود مانور دهند.
یکی از اساسیترین اقدامات در زمینه مسائل اقتصادی و آینده کشور «قطع وابستگی» اقتصاد کشورمان به نفت خام است. اگر بتوانیم در کنار منابع کشور از فنّاوری و دانش روز استفاده کنیم، میتوانیم بهدرستی از این پتانسیلها در اقتصاد کشور بهره ببریم. امروزه گسترش فنّاوریها به ما این فرصت را میدهد تا راهکارهایی اندیشیده و خام فروشی نفت و گاز را کاهش داده و برای افزایش ارزشافزوده، به فروش فرآوردههای آنها روی بیاوریم.
باید بدانیم واژهها دیگر در قالب مفاهیم اولیه تعریف نمیشوند. «عاشق ایران بودن» به شعار نیست بلکه برنامهریزی برای کاهش و به حداقل رساندن میزان آسیب دیدن کشور است.
اگر قرار است با تحریم که اهرمی برای آسیب به اقتصاد ما است مبارزه کنیم باید تفکر «خود تحریمی» که تفکر قدرتمندی در کشور بوده و امکان تولید در سایر بخشها را نادیده گرفته است، از بین ببریم. زیرا رهبر معظم انقلاب نیز بارها هشدار دادهاند که «جلوی خام فروشی را بگیرید» اما این تفکر سیستمی-خود تحریمی نسبت به فرمایشات و تذکرات بهحق رهبری نیز بیتفاوت است.
از ابزارهای مبارزه با تحریم، «اصلاح الگوی مصرف» در جامعه است. ما درزمینهٔ «مصرفگرایی» جزو کشورهای اول دنیا هستیم و لازم است در این زمینه آموزشهایی داده شود. اینکه در شرایط سخت «تحدیدهای اقتصادی» نمیتوانیم فضا عمومی را از قرار گرفتن در حالت «بحران» را مدیریت کنیم، ریشه در مصرفگرایی ما دارد، بهطوریکه میزان مصرف ما برای مایحتاج مواد غذایی استفاده از منابع آب، برق و گاز در ایام تحریم علاوه بر کاهش، افزایش نیز مییابد، دلیل آن نیز عدم آموزش مناسب و نبود قوانین لازم برای منطبق کردن مردم در شرایط دشوار است.
این موضوع یکی از پایههای رویکردی است که امروزه بانام «اقتصاد مقاومتی» مطرح میشود. اقتصاد مقاومتی برعکس تفسیر عمومی که از آن شده است به معنی قرار گرفتن در «شعب ابیطالب» و «تحمل رنج و مشقت» نیست. بلکه معنای واقعی و درست آن «اصلاح الگوی مصرف» است تا بتوان هزینههایی که دولتها از این طریق متحمل میشوند کاهش داد.